مراسم چهلم مادربزرگ
امروز دوازده مهرماه مراسم مادربزرگ بابایی بود.
خیلی خونشون غصه دارشده ادم تنهای اصلا نمیتونه دوام بیاره
انشالا بدنیا بیای باهم میریم سر مزارش و یه دل سیر گریه میکنم.خیلی دوست داشت تورو ببینه اما قسمت نشد.
بابایی امروز خیلی ناراحت بود منم همینطور چونچهل روزه ندیدمیم مادربزرگ رو و همه ناراحتیم و خدا خودش بهمون صبر بده و همچنین به اقاجون که خیلی بی تابی میکنه.
خلاصه ازصبح اونجابودیم و شب اومدیم خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی