روزمهموني عيد
روز 5 فروردين قراربود فاميلها براعيد ديدني بيان خونمون كه منوبابايي هم همه چيروآمادهكرديم وبعدازظهرمنتظر اومدن مهموناشديم. البته اون دسته گلم گذاشته بودم روي ميز همه اومدني ديدن و فقط بعضي ها پرسيدن براچيه مثل خاله جوناي خودت و باعمه جون و يكي هم خاله بابايي اونروز فهميدن كه اومدي تودلم.
نویسنده :
مامان و بابا
18:27