ویزیت دکتر درمردادماه
سلامی دوباره خدمت ثنا جون
امروز خونه مامان جون آش نذری قراره بپزیم و منم وقت دکتر دارم.
صبح زود با بابایی رفتیم خونه مامان جون اخه به خاله ها قول داده بودم سر دیگ دعاشون کنم.رسیدم دیدم تازه دارن دیگو بارمیزارن که منم نمک ریختم و برا خاله های منتظر و اونایی که نی نی تو بغلن دعا کردم.
بعدش صبحانه خوردیمو من اماده شدم رفتم دکتر.
عزیزم نمیدونی که خانوم دکتر چقدر مهربونه.اونروز از شانس من مطب هم شلوغ بود.
خلاصه ساعت یک ویزیت شدم و خانوم دکتر گفت همه چیزت نرماله وبرام دارو نوشت و برام ازمایش گلوکز داد و برگشتم خونه مامان جون.
وقتی من رسیدم دیگه آش رو بین همسایه ها پخش کرده بودن و داشتن دیگ رو میشستن.
وقتی خوردم انگار بهتو هم چسبیده بود خیلی ورجه وورجه میکردی قربونت بره مامانی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی